به گزارش شهرآرانیوز، حتی در صورت استفاده از سقف وام مسکن که با توجه به تعداد فرزند و سپردهگذاری در صندوق یکم به یکمیلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان میرسد، میزان اقساط نجومی و از مرز ۳۰ میلیون تومان هم میگذرد. دریافتی یک کارمند یا کارگر را هر طور با این اقساط محاسبه کنید، کفایت نمیدهد.
با توجه به میانگین حقوقی یک کارمند و کارگر بر اساس قانون کار، به فرض که یک کارمند یا کارگر کل حقوقش را هم در طول ماه برای قسط بانک مسکن کنار بگذارد، باز هم قسط ۲۶ میلیونی دوبرابر متوسط دریافتی حقوق کارگران و کارمندان است! حتی اگر در یک خانواده، هم مرد و هم زن خانواده حقوق بگیر در قالب قرارداد کارمندی یا کارگری باشند، باز هم توان پرداخت اقساط ۲۶ میلیون تومانی مسکن را به طور ماهیانه ندارند. جمع حقوق زوج کارمند یا کارگر به اندازه میزان قسط میرسد که در این صورت هزینههای جاری زندگی، خوراک، پوشاک، درمان، هزینه فرزندان و... را باید چه کار کنند؟!
در بحث اقساط نجومی و کارگشانبودن این وام برای صاحب خانه شدن مستأجران، اخیرا یکی از نمایندگان مجلس در کمیسیون عمران در جمع رسانهها گفته بود: «منِ نماینده هم نمیتوانم قسط ۳۰ میلیون تومانی مسکن را بدهم، چه برسد به قشر کارگر یا کارمند.»
اینجاست که خیلی از صاحب نظران و کارشناسان اقتصادی این دیدگاه را مطرح میکنند که اقساط خرید خانه با جیب اقلیت مردم سازگار است، نه مستأجران و کسانی که آرزوی یک چهاردیواری را دارند. با این اقساط سنگین چند درصد زوجهای جوان میتوانند صاحب خانه شوند؟ یا چند در صد از قشر کارگر و کارمند؟ اگر این ناهمخوانی را هم کنار بگذاریم و با فرض اینکه مستأجران به هر سختی شده، تن به اقساط سنگین وام مسکن بدهند، غصه اصلی آنجاست که با این رقم وام چند متر خانه در مشهد میتوان خرید؟
با اقساط ۲۰ میلیونی وام بانک مسکن میتوان مبلغ ۹۶۰ میلیون وام گرفت که با احتساب تعلق گرفتن این وام فقط به خانههای سنددار و زیر ۲۵ سال ساخت، حتی در مناطق کم برخوردار مشهد نیز باید برابر این مبلغ آورده مالی داشت.
در مناطق مرکزی و مشهد که قیمت خانههای زیر ۲۵ سال ساخت به طور میانگین متری ۴۰ میلیون تومان است، این مبلغ فقط بخشی از مبلغ کل خرید خانه را میتواند تأمین کند و باز هم برای صاحب خانه شدن باید بیشتر از دوبرابر وام مسکن را هر خانوار آورده مالی داشته باشند که در نهایت با توجه به گران بودن قیمت تمام شده مسکن، خیلی از خانوادهها همچنان در سالهای مستأجری میمانند و این وام نصیب گروهی از جامعه میشود که بیشتر به دنبال سرمایه گذاری در بخش مسکن هستند، نه مصرف کننده مسکن؛ این یعنی بخش مصرفی واقعی مسکن به حاشیه میرود و باید گفت وام مسکن، مُسکن هم نیست، چه برسد به درمان.
بحث وام مسکن فقط به اقساط بالای آن ختم نمیشود و دیگر شرایط دریافت آن نیز به نوبه خود هفت خان دیگری بر سر راه متقاضیان است. از یک طرف سود وام ۵/۲۲ درصد است که سود بالایی است و از طرف دیگر شرایط و ضوابط پیچیده و دستو پاگیری برای متقاضیان دارد. علاوه بر اینکه اصل سند خانه خریداری شده باید در رهن بانک مسکن باشد، دو ضامن کارمند رسمی مورد تأیید بانک که نامه کسر از حقوق و چک صیادی داشته باشند نیز برای گرفتن وام ضروری است.
در جایی که اصل سند خانه در گرو بانک است، گرفتن دو ضامن رسمی با شرایط خاص، مانع دیگری برای خیلی از مستأجران است. هر کدام از این موارد، به تنهایی سنگ بزرگی جلو پای کسانی است که سال هاست مستأجرند و در آرزوی صاحب خانه شدن هستند.